کارشناسی سوانح کار : بیمه های ضروری

ساخت وبلاگ
در این مقاله می خوانید:

بیمه های ضروری برای عملیات عمرانی از قبیل ساختمان سازی و برج سازی و...

 اداره کار,تعاون و رفاه اجتماعی/بیمه های ضروری برای عملیات عمرانی:بیمه مسئولیت-بیمه بی نام-بیمه وام-بیمه خانه های اطراف گود برداری/دیگر بیمه ها :بیمه بینام برای کارگرهای کارگاه در بدو تاسسیسیمه اجباری (کم ارزش) بر مبنای متراژ جواز ساخت تامین اجتماعی/بیمه شخص ثالث موتور سیکلت ( چرا کم بیمه می کنند)و بیمه شخص ثالث خودرو/ حقه بازی در بیمه های خودرو(تصادف ساختگی) /داستان واقعی پیشنهاد یک راننده سواری به خودم  برای ضربه زدن با سپر جیپ به خودرویش/شرح داستان واقعی یک سانحه منجر به شکستگی پا حین سیمانکاری در اثر سقوط از داربست غیر استاندارد(استفاده از نردبان در حالت افقی به جای تخته بنایی/شرح داستان واقعی یک سانحه منجر به فوت یک برقکار ساختمانی در اثر سقوط آسانسور غیر استاندارد(خالی کردن روغن هیدرولیک خوب عمل نکردن ترمز اضطراری///

وقبل از هرچیز بعد از بسم الله الرحمن الرحیم :

                           خدا رحمت کند پدر و مادر کسی را , که بیمه را  اختراع کرد

وقتی موقع بیمه کردن خودرویم در بیمه سینا , همین جمله را گفتم , 

 مسئول بیمه گفت مخترع بیمه یک نفر انگلیسی بوده است

      توجه: در ارایه مطالب  از تجربیات ومصاحبه با کارشناسان حرفه ای اداره کار اراک(آقای مهندس بیژنی)کارشناسان کانون کارشناسان دادگستری و نظام مهندسی(آقای مهندس غلامعلی قلمی) و مهندسین برج ساز (آقای مهندس مجید نوازنی)و معماران حرفه ای( آقای سیامک معین فر) استفاده شده است

بخش اول: ننه خانی شله پز-

     اولین بار که این ضرب المثل را شنیدم , در یک مجلس عروسی بود و  در آن عروسی جزو تماشاگران سیاه بازی بودم , آخه آنزمان(30-40 سال پیش) نمایشهای سیاه بازی( پر از پند و اندرز توام با اجرای ظنز)  در عروسی ها رواج داشت , دوتا از مطرب ها که یکی شان نقش شو من هم داشت(وجیه اله) نمایشی طنز گونه در خصوص معرفی یک ساز جدید به شکل ذیل اجرا می کردند:

    وجیه اله با آن ساز جدید لوله بلند دهانه گشاد طلایی رنگ به شکل ساز ساکسیفون saxophone که تازه وارد موسیقی سنتی ایرانی می شد یک صدای خیلی بم مثل صدای عرعر خر در آورد که خود صدا باعث خنده تماشاچیان شد و همه قاه قاه زدن زیر خنده!!

  آنوقت مطرب دیگر رو کرد به وجیه اله (نوازنده ساز) و گفت :

               اینجور که تو ساز زدی ! ننه خانی شله پز هم می تونه ساز بزنه !!!

این ضرب المثل زمانی بکار می رود و  کنایه از کاری دارد که بطور غیر صحیح و غیر تخصصی توسط یک شخص ناشی و نابلد و ناوارد انجام میشود

  و در وصف کار ,  کارشناسی  کارشناس اداره کار اراک آقای آرش ر...پور می توان گفت:

                             اینجور که تو کارشناسی حوادث کار می کنی!

                           ننه خانی شله پز هم می تواند کارشناسی کند!!!

  در ادامه مطلب با شرح بیشتر ماجرای کارشناسی ایشان در خصوص یک سانحه منجر به شکستگی پا  متوجه بکارگیری همین ضرب المثل در وصف حال نحوه کارشناسی و قضاوت کردنش خواهید شد

ادامه دارد...

 بخش دوم:  شیرواره

     یکی از رسم و رسوماتی که در روستاهای شمال اراک وجود داشت و به فراموشی سپرده شده   رسمی بود به نام شیر واره که بین خانم های روستایی مرسوم بود                                                                                                                                                این رسم بدین شکل بود که دو یا سه یا چهار نفر زن روستایی سهم شیری که از گوسفندان یا گاو خود می دوشیدند را بین همدیگر داد و ستد  می کردند بدین شکل که:

      مثلا آجی سکینه (زن آم غلام عباس)و آجی فاطمه(زن کله حسن ریش) و آجی خانم آغا(زن داش حسن) و آجی عالم تاج(زن مشد ممد علی) , که تقریبا در همسایگی همدیگر زندگی می کردند شیرهای دوشیده شده از گوسفندان یا گاو (معمولا روستایی ها یک گاو شیری برای مصرف شیر خانوار بیشتر نگهداری نمی کردند چون نگهداری گاو شیری به روش سنتی زحمت زیاد داشت:آوردن علوفه تازه هر روزه و..)را به نوبت به همدیگر قرض می دادند

        حسن این کار در این بود که خانم خانه دار روستایی که می خواست از شیر محصولاتی مثل ماست و دوغ وکشک و قره قروت(سز به اراکی ) دهنتون آب افتاد ببخشید و  کره خودمانی و پنیر و قیماقینه (روشیر جوشیده را می گرفتند و روی تیزه (teyzeh)سبد چوبی بدون لبه بافته شده با ترکه نازک چوب درخت بید همین سند فتیر پزهای امروزی)می گذاشتند تا در آفتاب خشک شود  و بعد که خشک شد روی آن شکر می پاشیدند و لایه لایه در بسو(ظرف سفالی)در جای خنک(دلووه یا طاقچه درب دار خانه چاه)نگهداری می کردند می شد یه چیزی شبیه پولکی اصفهانی ها اما با طعم شوکولات شیری)و خامه( شیر نجوشیده) درست کند لازم نبود هر روز زمان صرف کند چهار روزی یک مرتبه این کارها را انجام می داد و چون شیر ها با هم مخلوط می شدند از نظر مواد پروتئینی هم غنی تر و شیر خص تر (دانسیته بالاتر)می شد

 اما نکته اصلی که مد نظر است و باعث شد شیرواره توضیح داده شود این است که :

 اگر شیر گوسفندان یا گاو یکی از شرکت کنندگان در شیرواره کم می شد هیچ اعتراضی از طرف دیگران صورت نمی گرفت

 اگر حتی یکی از شرکت کنندگان در شیر واره بی شیر می شد(مثلا شیر گاوش خشک می شد)باز هم بقیه شرکت کنندگان در شیر واره, شیر مورد نیاز خانواده او را تا پایان فصل شیر دوشی تامین می کردند  این همان سمبلی از بیمه است که از زمانهای بسیار دور در بین ایرانیان رواج داشته است 

      بیمه در غالب جوانمردی: دربازار اراک هم بین بازاریان قدیمی و معتمد مرسوم بوده است(شاید هنوز هم باشد)که اگر یک بازاری به هر دلیل ورشکسته می شد ! دیگر بازاریان به اصطلاح زیر پر و بال او را می گرفتند و با قرض و کمک به او او را از ورشکستگی نجات می داده اند و در این مورد پرداخت حق بیمه ای هم وجود نداشت.

ادامه دارد..

 بخش3-بیمه موتور سیکلت  -مرگ قشنگ پیر زن(زن جناب سرهنگ )
     با زانتیای پیر به سمت باغ در حرکت بودم کنار جاده یکی از دوستان و آشنایان منتظر ماشین بود بوق زدم آمد سوار شد پس از سلام و احوال پرسی از او پرسیدم :"ها داش محمود آقا چرا پیاده ای؟ پاسخ داد موتورم را مامورهای راهنمایی رانندگی گرفته اند از او پرسیدم به چه جرمی ؟ گفت به علت نداشتن گواهینامه گفتم چند وقته گفت 5-6ماهی می شود گفتم پس چرا نمی روی دنبال آزاد سازی موتورت؟ گفت نمی صرفه! گفتم یعنی چه نمی صرفه؟ گفت :برای آزاد سازی موتور باید:

اولا 300هزار تومان بدهم موتور را بیمه کنم

دوما6*30=180هزار تومان کرایه پارکینگ بدهم

سوما:200هزار تومان جریمه نداشتن گواهینامه به شورای حل اختلاف بدهم

جمعا می شود 700هزار تومان

موتور هندای کار کرده و دست دومم چند می ارزد:500هزار تومان

اینه که دنبال آزاد سازییش نمی روم

پرسیدم آخرش موتور چی می شه ؟ گفت :راهنمایی رانندگی , موتور را در حراجی میفروشند ! بخشی از پول آنرا بابت کرایه می دهند صاحب پارکینگ و اگر ته تمه داشت می ماند برای خودشان!

گفتم عجب!!!

موتوری که 500 هزار تومان قیمت ندارد 300هزار تومان حق بیمه شخص ثالثش است اینه که کسی دنبال بیمه کردن موتور اینچنینی نمی رود حال این معما را چطور می توان حل کرد؟

اگر حق بیمه موتور سیکلت کم باشد شرکت های بیمه زیر بار هزینه دیه های دویست سیصد میلیونی قتل غیر عمد در اثر تصادف نمی روند

راه حل: 1-اختصاص دادن بخشی از بیمه به سازندگان یا وارد کنندگان موتور سیکلت

2  -مساوی نبودن دیه پیرمرد 70ساله با نوجوان و جوان 10-20ساله

3-کاهش دیه انسان کامل

  شنیدم طرف با برادرش و پسر خاله اش عازم سفر بوده اند در بین راه به علت سرعت زیاد سر پیچ خودرویشان چپ کرده ! برادره و پسر خاله هه آمدند به اسم اینکه مسافر خودرو بودند از راننده شکایت کردند و جالب اینکه دیه بهشون تعلق گرفته و از بیمه دیه چند میلیونی گرفته اند ا

 یکی دیگر راههای نامعقول پول در آوردن از بیمه ها : تصادفات ساختگی است که امروزه باب شده است

تصادفاتی که بین خودرو بیمه دار با خودرو دیگر یا انداختن شخص بدل کار روی کاپوت خودرو های با رانندگی خانمهای پولدار(بچه مایه دار)!

     داستان مرگ قشنگ پیر زن (زن جناب سرهنگ): سه چهار سال پیش برای تعویض پمپ بنزین خودرویم آنرا نزد باطریسازی در خیابان شریعتی اراک بردم کنار باطری سازی پیرزنی +100کیلو گرم با چهره  عبوس و به اصطلاح دست و رو نشسته و موهای ژولیده از لبه روسری بیرون رده  مدتها روی صندلی تاشو کنار خیابان نشسته بود گهگاهی میرفت داخل مغازه ای که روی شیشه او پتو زده بود و می آمد بیرون ! حرکات او حس کنجکاویم را برانگیخت از باطری ساز پرسیدم این پیرزنه مگه خونه زندگی نداره گفت این مولتی میلیاردره گفتم پس چرا داخل یکی از مغازه ها پرده زده و مثل گداها زندگی می کنه؟ گفت صاحب تمام این مغازه ها که هر کدام حدود 700-800میلیون تومان می ارزد این زنه است و شوهرش سرهنگ بوده فوت کرده بچه هایش خارج از کشور هستند خانه اش هم در تهران بالا شهر تهرانه گفتم عجب حالا برای چه آمده اینجا؟ گفت آمده مغازه ها را بفروشه گفتم چرا به بنگاه نسپارده؟ گفت به بنگاهدارها اعتماد نداره و می گه شوهرم جناب سرهنگ  گفته به هیچ بنگاهداری اعتماد نکن !

گفتم عجب آدمهایی روی کره زمین پیدا می شود

سال بعد گذرم به مغازه باطری ساز افتاد از او احوال پیر زن(زن جناب سرهنگ) را پرسیدم گفت خدا رحمتش کنه گفتم مرد؟ گفت آره چه مردن قشنگی کرد قشنگ برای ورثه گفتم چرا قشنگ گفت حدود یک ماه بعد از آنروزی که شما اینجا آمده بودی پمپ بنزینت را درست کنی این پیر زن داخل پیاده رو روی صندلی کوتاه نشسته بود یکی از خودروهایی که برای تعمیر داخل پیاده رو آمده بود ماشینش که درست شد می خواست عقب عقب از پیاده رو برود تا به پل برسد که پیره زنه را ندید و او را زیر گرفت(پیر زنه رفت زیر چرخ ماشین) و فوت کرد ماشین بیمه بود ورثه آمدند دیه کامل حدود 200میلیونی را گرفتند و مغازه ها را هم فروختند و رفتند

ادامه دارد... ادامه در بهمن96 انشااله

سفر123...
ما را در سایت سفر123 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9safar1232 بازدید : 266 تاريخ : جمعه 15 دی 1396 ساعت: 20:36