کارشناسی حوادث و سوانح کار8-اجرای احکام

ساخت وبلاگ

آنچه در این مقاله می خوانید:

نامه توقیف دیه/صورتجلسه مصالحه/نامه در خواست صدور اجراییه/حکم جلب/مسدود کردن کلیه خسابهای ضامن و متشاکی/حساب دادگستری/سلطان جدید:سلطان قضا/داستان واقعی ضامن وام بانکی300میلیون تومانی دهه70که کل دارایی اش به نرخ کارشناسی دادگستری(1/3 نرخ واقعی) مصادره شد/پلیس اینترپل////

بخش اول مقدمه:شرح اصطلاحات

توقیف دیه: در حالتی است که شخص طبق دادنامه محکوم به پرداخت دیه شده است اما از طرف دیگر از شاکی طلبکار است و بابت طلبکاری در دادسرا پرونده دادخواست داده است و هنوز جلسه دادگاه برگزار نشده است یا رای صادر نشده نشده نتیجتا در این حالت میتوان نامه توقیف دیه را گرفت و تحویل اجرای احکام داد و مدتی از پرداخت دیه خود داری کرد

صورتجلسه مصالحه: وقتی قاضی شورای حل اختلاف طرف متشاکی را می گیرد و هوای او را دارد

 نام  دادنامه  را می نویسد صورتجلسه مصالحه  و در آن بجای آنکه  بنویسد متشاکی محکوم به پرداخت x تومان بدهی شد

 می نویسد طرفین صلح و سازش کردند و متشاکی قبول کرد x تومان بابت بدهی به شاکی بپردازد

و دادیار یا قاضی شعبه حتی از شاکی می خواهد هزینه دادرسی را نیز از متشاکی نگیرد و به او ببخشد 

نامه در خواست صدور اجراییه: وقتی برای شما به عنوان شاکی حکمی صادر شد این حکم به تنهایی قابلیت اجرایی ندارد و بایستی بلافاصله در خواست صدور اجراییه داد زیرا پروسه ای زمانبر است و ده 15 روز طول می کشد تا رای دادگاه اجرایی شود و اجراییه صادر شود

حکم جلب: وقتی پرونده به اجرای احکام می رسد به متشاکی ابلاغ می کنند مدت 10 روز مهلت دارد وجه محکوم شده را بپردازد اگر ده روز گذشت و نپرداخت می توان حکم جلب طرف را از قاضی اجرای احکام در خواست کرد و پس از دریافت نامه حکم جلب می توان به مامور کلانتری نسبت به بردن آبروی طرف در محل کار یا زندگی اقدام کرد و او را دستگیر و روانه زندان کرد حالتی اتفاق می افتد که شاکی تشنه پول است یا کینه ورزی می کند

مسدود کردن کلیه حسابهای متشاکی و ضامن: بعد از رسیدن حکم به مرحله اجرا (در پرونده هایی که بعد مالی دارد) واحد اجرای احکام بدون اطلاع و یک مرتبه کل حسابهای متشاکی و ضامن آنرا از طریق ارسال نامه به بانک مرکزی تهران مسدود می کند و بطور کل برنامه مالی متشاکی و ضامن را به هم می ریزد و این یک اهرم قدرت قاضی اجرای احکام دادگستری اراک است و خلاف آن تعهدی است که ضامن داده است

 زیرا ضامن تعهد کرده مادامی که متشاکی بدهی خود را نداد می توانند از حقوق بطور ماهانه کسر کنند و اینجوری عمل نمی کنند و حتی برداشت یک هویی هم می کنند و این است که امروز کمتر کسی حاضر به ضامن شدن برای دوست و آشنا و خود  است و این خلاف آشکار واحد اجرای احکام دادگستری اراک است

حساب دادگستری: پولی که تحت عنوان دیه از متشاکی گرفته میشود یا پولی که به عنوان سپرده در دادخواستهای دارای تامین خواسته از شاکی گرفته می شود(10درصد طلب شاکی از متشاکی) این پول مدتی 10-12 یا بیشتر در حساب دادگستری باقی می ماند چرا؟ پاسخ دادند خزانه نمی دهد

ادامه دارد... 

    بخش 2:اجرای احکام

     پس از اینکه دادنامه اوستا بنای قلابی و ناشی ما یعنی همان اوستا بنایی که در محکم کردن و مهار داربست سهل انگاری کرد و افتاد و استخوان ران پایش موترک برداشت و دکتر بخاطر درآمد زایی پایی را که با یک گچ گرفتن ساده درمان می شد را زیر تیغ جراحی برد و  کارمند بیمه مستقر در واحد حسابداری بیمارستان ولیعصر اراک راه و چاه شکایت برای دیه را به او گوشزد کرد(صد البته بیشتر برای منافع بیمه -افراد را تحریک به شکایت می کنند)اگرچه تصمیم به شکایت برای دیه همان موقع رساندن مسدوم به بیمارستان توسط اعضای خانواده او به راهنمایی پسر برادرش گرفته شده بود و تا حرف از شکایت زده شد کارمند بیمه مستقر در واحد حسابداری بیمارستان  که منتظر همین پاسخ بود و گفت حالا که از کارفرما شاکی شدید هزینه 330هزارتومانی درمان با بیمه روستایی کنار می رود و هزینه به نرخ آزاد از شما که نه از دیه ای که از کارفرما می گیرید اخذ می گردد

به نوعی می توان این کار کارمند بیمه مستقر در واحد حسابداری بیمارستان  ولیعصر(عج) اراک را به همان ضرب المثل شریک دزد و رفیق قافله تشبیه کرد و شرکت بیمه را از پرداخت حدود 4.000.000تومان با اینکار تبرعه کردند.

   که البته برای بالابردن مبلغ دیه -پزشکی قانونی اراک نیز  ساق پای راست ساق پای چپ را نیز به بخش آسیب دیده اضافه کرده بودند  و دیه 5% موترک استخوان ران پا را به 15% رساندند یعنی سه برابر (اینا را بعد از کپی گرفتن از اوراق پرونده متوجه شدیم )بگذریم...

      پرونده به اجرای احکام که رسید!  دم دمای غروب بود که ضامن پرونده (از همکاران) به من زنگ زد و با حالت پریشانی که از صحبت کردنش معلوم بود پشت تلفن گفت علی آقا تمام حسابهای من را بدون اطلاع بسته اند و در حال خرید بودیم ناچارا اجناس را پس دادیم و فروشنده با بد اخلاقی آنها را از ما پس گرفت و تیکه ای هم به ما انداخت! حساب شما را چطور؟ من تلفن بانک ملتم را چک کردم دیدم بله حساب من نیز مسدود و فردا کلیه کارتهایم را چک کردم دیدم همه آنها نیز از طریق بانک مرکزی مسدود کرده اند

     از آنطرف پرونده گزارش خلاف واقع کارشناس قلابی اداره کار نیز در دیوان در نوبت قرار داشت (کاربنایی کنتراتی را گزارش کرده بود آقای ایکس کارگر شاغل در پرسکاری حلوایی و چقدر دستمزد و برده بود تو غالب کار و کارگری )تا بتواند از قوانین مربوط به کارگران حداکثر استفاده را به نفع شاکی بکند(این را هم بعد از کپی از پرونده متوچه شدیم)

فردای آنروز به اجرای احکام رفتم و ماجرا را گفتم که در دیوان پرونده دارد قاضی گفت کپی دادخواست نمی تواند مانع اجرای حکم پرداخت دیه شود باید نامه از دیوان بیاورید تا دیه را توقیف کنیم

ادامه دارد...

بخش3:دیوان عدالت اداری

به دفتر نمایندگی دیوان عدالت رفتیم و ماجرای تحت فشار قرار دادن (بستن حسابهای من و ضامن -صدور ابلاغیه پرداخت دیه-تحدید به حکم جلب و..) اجرای احکام را به مسئول مربوطه اطلاع دادیم گفت ما نمی توانیم نامه بدیم حکم اجرا می شود اگر در دیوان رای به نفع شما صادر شد می توانید دادخواست مطالبه خسارت وارده بدهید

    به ناچار به شعبه اجرای احکام برگشتیم و به قاضی اجرای احکام گفتیم شما از یک طرف تمام حسابهای من را در تمام بانکهای ایران بسته اید از طرف دیگر ضرب العجل پرداخت دیه مشخص کرده اید چطور باید دیه را واریز کنم پاسخ داد از کسی قرض بگیرید دیه را واریز کنید حسابتون باز می شود قرض را می دهید

     اما پول قرض کردن همانو بازنشدن حسابها به مدت یک هفته همان بهتر بگویم موقع مسدود کردن حسابهای بانکی محکوم علیه با اشاره یک دکمه کی برد حسابها مسدود می شود اما بازشدن یا بهتر بگوییم رفع انسداد یک هفته اگر تمام مبالغ دیه های صادر شده را در مدت زمان باقی ماندن در حساب دادگستری در سود سپرده 10درصدی ضرب کنیم به مبلغ قابل توجهی درآمد برای دادگستری می رسیم دادگستری که قبلا با 500 تومان(5000ریال) دادخواست داده میشد و الآن دفاتر خدمات قضایی از 160000تومان به بالا بابت دادخواست می گیرند و این یک مافیای اقتصادی دیگر است که در سالهای اخیر متولد شده است و می توان به جمع سلاطین دیگر مملکت(سلطان سکه -سلطان شکرو....) آنرا افزود و نام آنرا سلطان قضا نامید

ادامه دارد...

بخش4-دنبال رفع انسداد  حسابهای بانکی:

 پس از مذاکره تلفنی ضامن مبنی بر باز نشدن حسابهایش به اجرای احکام رفتم و ماجرا را گفتم نامه رفع انسداد  حسابهای بانکی ضامن را گرفتم و مستقیم به بانک مرکزی واقع در ابتدای خیابان ملک باجه 13 رفتم و نامه رفع انسداد را تحویل ایشان دادم گفت حساب ضامن شما باز است و ما نبستیم اگر هم بسته باشد از طریق بانک مرکزی تهران است و ماجرا را به ضامن گفتم ضامن گفت فردا خودم می روم دادسرا ....حلش می کنم

  دو روز بعد رفتم دادسرا دیدم قاضی اجرای احکام شخص دیگری است و پس از نشان دادن پرونده به او تا تاریخ دادنامه را که دید گفت : خیلی زرنگی!  از برج 6پارسال تا الآن دیه را پرداخت نکردی!  گفتم جناب قاضی زود قضاوت نکن ! پرونده در شورای حل اختلاف و   دیوان عدالت پرونده دارد و این قاضی هم گفت : بعید به نظر می رسد دیوان عدالت بتواند به نفع شما دادنامه را تغییر دهد

 در هر صورت دستور از بالا آمده پرونده ها نباید زیاد زمانبر باشند شما اگر دیوان به نفع تان رای  داد می توانید دادخواست خسارت بزنید

از دفتر دار سراغ قاضی قبلی را گرفتم ! او گفت حاج آقا بازنشسته شد 

ادامه دارد...

بخش 5:داستان واقعی از یک ضامن وام بانکی

دسته جمعی دور هم با رعایت فاصله کرونایی در مجاورت باغ انگور نشسته بودیم که آقای ط... از اساتید فنی اراک به جمع ما وارد شد ما که روی صندلی های بی پایه(قرقره های خالی سیم برق با ارتفاع 30-40 سانتی تبدیل به صندلی شده یه چیزی مثل صندلی های کوچک پلاستیکی) نشسته بودیم بلافاصله یک صندلی معمولی تر و تمیز از داخل دفتر مجاور باغ برای استاد ط... آوردیم و او وقتی روی صندلی نشست یه حالتی مثل منبر رفتن آخوندها شد که در مساجد از همه بالاترند

 بعد از پذیرایی مختصر با چای و بسکوییت یزدی و مقداری انگور طبع سخنرانی استاد گل کرد شاید هم اثرات نشستن روی صندلی و بلند بودن جایگاهش نسبت به بقیه باعث شد داستان ضامن بانکی شدنش را برای ما تعریف کند

اما داستان آقای ط...:

استاد ط... گفت7-8 سال پیش با شخص خوش برخوردی دوست شدم و دوستی ما به حدی صمیمی شده بود که حتی رفت و امد خانوادگی هم داشتیم و حتی یکبار ما را به باغ بزرگی که می گفت مال خودش هست دعوت کرد و با جوجه کباب از ماپذیرایی کرد

تا اینکه 4-5 سال پیش یعنی 3-4 سال بعد از دوستی مان رو کرد به من و گفت می خواهم وام از بانک بگیرم ضامن من می شوید ؟ من از او پرسیدم مبلغ وام چقدر است گفت حدود 200-300 تومان و من که باغ اورا دیده بودم گفتم این پولها که برای این دوست ما پولی نیست کسی که 30-40هکتار زمین کشاورزی دارد و استخر تو مزرعه اش دارد و...دویست میلیون برایش پول خورده است و من که از معاشرت با بزرگان مالی ذوق زده شده بودم به خودم می گفتم جواب نه دادن به این دوست اند بی معرفتی است و..

خلاصه ضامن وام شدم مبلغ را که دیدم بجای 200 تومان 300میلیون تومان بود 300میلیون تومان 5 سال پیش مثل 3میلیارد تومان الآن ارزش داشت با آن پول می شد دو تا آپارتمان خرید بگذریم

بعد از 7-8 ماه یک مرتبه دیدم  وکیل بانک با مامور کلانتری جلو درب حکم جلب به دست ما را به کلانتری بردند

پرسیدم چه خبره پاسخ دادند شما ضامن کلاهبرداری به نام آقای ایکس شدید و ایشان به همین شگرد از 16 بانک وام 300میلیونی گرفته و فراری است

از وکیل بانک پرسیدم از کی اقساط وامش را نداده گفتند از 7-8 ماه پیش از او پرسیدم چرا همان موقع که دو قسطش عقب افتاده بود اقدام نکردید و به من اطلاع ندادید؟ گفت این دیگه به شما ربطی ندارد(اضافه شدن 7-8 ماه جریمه دیرکرد به درآمد بانک)

ادامه دارد...

بخش 6:ادامه داستان واقعی از یک ضامن وام بانکی/توقیف و مصادره اموال به نرخ کارشناسی دادگستری(1/3 قیمت واقعی)

بعد از مراحل دادگاه و حکم جلب وشناسایی اموالم حکم توقیف اموال توسط دادگاه صادر شد و سوله ام در قطب صنعتی اراک( همان سوله که آقای حلوایی از شما خواستم برایم طراحی کنید و نقشه های مونتاژی ودیتیل ساخت آنرا با یک دفترچه 30-40برگی محاسبات سوله تحویلم دادید و مهندس ناظر آنرا تایید نکرد )

      و از مهندس ناظر پرسیدم چرا سوله ای را که آقای حلوایی برایم طراحی کرده تایید نمی کنید مهندس ناظر گفت آقای حلوایی کارشناسی مکانیک دارد و سوله را از طریق اصل سوپر پوزیشن (اصل جمع آثار قوا )طراحی کرده و ما رشته عمران ها از این روش طراحی نمیکنیم و به ناچار سوله را با خرپای تیرآهنی طراحی کرد و بعد از نصب وسط خرپا چون از تیرآهن اهواز استفاده کرده بودند شکم انداخت(خیز منفی) و نا چار شدیم سوله دهنه 18 متری را در وسط ستون بزنیم و  کرن هم به علت ستون در وسط حذف شد و طرح شما همانجور داخل کاور پلاستیکی موجود است بگذریم...)

علاوه بر سوله ای که در قطب صنعتی داشتم و شامل 900متر سوله و 1100متر محوطه و ساختمان اداری و...بود یک مرغداری 2000 راسی در سربند اراک داشتم و منزل مسکونی ام را مصادره کردند از او پرسیدم چرا اینقدر زیاد گفت اولا اموال من را 1/3قیمت واقعی قیمت گذاری کردند دوما وام 300میلیونی با سود و جریمه دیرکرد به حدود500میلیون تومان رسیده بود که 500میلیون آنزمان خیلی پول بود مثل 5میلیارد تومان الآن ارزش داشت

و اگر حمایت های همسرم و خانواده همسرم نبود آلآن زنده نبودم چطوری بگم هرچه تاآنروز درآورده بودم همه مصادره شد و تبدیل سدم به یک آدم به اصطلاح یک لا غبا(آس و پاس و آواره و بی خانمان)

در ادامه رو کرد به افراد کم سن و سالی که در جمع ما بودن و گفت اینو برای شما جوانها می گویم که بدونید هیچوقت بیگدار به آب نزنید

از او پرسیدیم دارایی هایش چی شد مزرعه اش که به شما در آن جوجه کباب داد و خانه اش و دیگر اموالی نداشت ؟

آقای ط... پاسخ داد با یکی از 16 مالباخته به همان مزرعه رفتیم اما دیدیم صاحب مزرعه کس دیگری هست و او هم میگفت یک روز ماشین بنز آورده(بعدا فهمیدیم مال خودش نبوده و کرایه ای بوده) داده به ما گفته بیایید با ماشین من بروید مسافرت حال کنید و همان موقع که ما مسافرت بودیم علاوه بر شما چند نفر دیگر را به مزرعه می آورده و به باغبان ما پول داده گفته به حاجی نکو ما هر روز اینجا مهمان می آوردیم تمام مهمانها جزو مالباختگان بودند و خود را به آنها صاحب مزرعه معرفی کرده است تا اطمینانشان را جلب کند و خود را آدم پولداری معرفی کند  و این یعنی دعوت کردن طعمه ها , جزو برنامه طراحی شده کلاهبرداریش بوده است

    در ادامه آقای ط... گفت یک روز یکی از مالباختگان به من زنگ زد و با خوشحالی تمام گفت دارایی اورا در دبی شناسایی کردایم اگه میتونی بیا تهران برویم دنبال دستگیری کلاه بردار فراری از طریق پلیس اینتر پل  باشیم

    چون او از طریق دوستان و آشنایانی که در بانکهای تهران و دبی داشت فهمیده بود کلاهبردار فراری بخشی از وام های دریافتی را به دبی انتقال داده و در دبی سرمایه گذاری کرده است ( آپارتمان خریداری کرده بود و... ) و می توان با شکایت از طریق پلیس اینتر پل او را دستگیر و دارایی او را در دبی مصادره کرد

ادامه دارد...

بخش 7:ادامه داستان واقعی از یک ضامن وام بانکی/پلیس اینتر پل

   قبل از اینکه ادامه داستان و مراجعه آقای ط... برای دستگیری یا مصادره اموال کلاهبردار حرفه ای از طریق پلیس اینتر پل را شرح دهم اشاره می کنم به اینکه در بعضی از مصادره اموال ها به نرخ کارشناسی,  مال خرهایی پشت پرده ماجرا وجود دارند که با کارشناسان بانک یا کارشناسان دادگستری زد و بند دارند بهتر بگویم با هم می خورند

      نمونه اش مصادره و فروش یک خانه ورثه ای یکی از دوستان و آشنایان , که بعدا معلوم شد خریدار خانه افراز شده و به نرخ کارشناسی فروش رفته یکی از فامیل سببی(یکی از دامادهای  ورثه بود خانه را توسط شخص ثالثی به نرخ کارشناسی دادگستری خرید بعد ظاهر سازی کرد که خانه را دست دوم از او خریده است

اما ادامه داستان: به نقل از آقای ط...:در ادامه که چایی اش داشت سرد می شد و به او گفتیم چایی را بخور سرد شد و از خودت پذیرایی کن بعد ادامه داستان را بگو! آقای ط.. گفت نه بخش جالب داستان ما همین مراجعه به تهران برای پی گیری پرونده کلاهبرداری دوست قلابی مان از طریق پلیس اینتر پل بود

وقتی با ذوق و شوق و امید به برگشت مال از دست رفته,  راهی تهران شدیم به نمایندگی پلیس اینترپل (؟)که مراجعه کردیم به ما گفتند هزینه پیگیری پرونده به پول آنزمان 180میلیون تومان(یعنی معادل ارزشی یک میلیارد و هشتصد تومان الآن) میشد که بایستی دستمزد پلیس اینتر پل بطور کامل همان اول کار یعنی موقع عقد قرارداد پی گیری پرونده , پرداخت شود و به ناچار از پی گیری مایوس و نامید شدیم چون آه در بساط نداشتیم

و الآن هم که الآن است بعد از 10-15سال اثری از کلاهبردار حرفه ای نیست

ادامه دارد...

بخش آخر: با تلاشها ی فراوانی که طی مدت یکی دو ساله انجام شد در نهایت ارایه دادخواست در دیوان عدالت اداری هیچ نتیجه مثبتی نداشت و در دادگاه تجدید نظر دیوان عدالت اداری با پرداخت160,000 تومان مجدد اعتراض زده شد اما اینجا نیز بی نتیجه بود دادگاه تجدید نظر دیوان عدالت اداری نیز مثل دادگاههای تجدید نظر دادگاه عمومی است و به ندرت اتفاق میافتد رای صادره را منحل کنند

این وسط فقط دکانی باز شده برای خالی کردن جیب مردم

نتیجتا: پیشگیری بهتر است تا درمان یعنی:

برای کارگر در فعالیتهای عمرانی(ساخت و ساز) بیمه بینام یا همان بیمه مسئولیت تهیه کنید

برای انجام کارهای تعمیراتی با نوشتن یک کاغذ حتی دست نویس کار را کنترات واگذار کنید و حتما زیر قرارداد کنتراتی بنویسید مسئولیت حفظ ایمنی و خدای ناکرده حوادث کار بر عهده پیمانکار است

پولاتون را بیخود در دادگاهها خرج نکنید و سعی کنید از طرف رضایت بگیرید

 بیمه را جدی بگیرید اگر اوستا بنای ناشی ما در همان سقوط از داربست خودساخته 2-3متری سرش به لبه پله خورده بود و ضربه مغزی شده بود الآن میبایست دیه کامل به خانواده اش پرداخت میکردم پس ببین خدا چقدر طرف ما بوده که سانحه به یک موترک 40میلیونی ران پا ختم شد

با اینکه میتوانستم سانحه را تبدیل به تصادف خودرو کنم و از بیمه خودرو سوء استفاده کنم ولی این کار را نکردم اگرچه خواسته خانواده اوستا بنای ناشی هم بود یعنی تنها با کندن یک کپن از بیمه خودرو!!!

امیدوارم مطالب مفید بوده باشد و اگر اندکی از وقت گرانبهای شما را گرفت ارزش خواندن داشته باشد

تاریخ نوشتن بخش آخر در پرتال سفر123 به تاریخ12/8/1399

شاد باشید!!!

===================================پایان>>=============================

سفر123...
ما را در سایت سفر123 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9safar1232 بازدید : 219 تاريخ : جمعه 28 آذر 1399 ساعت: 2:36